مرد تنها(شعر های خودم)

مرد تنها(شعر های خودم)

جايي براي تنهاییم..

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 25
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 25
بازدید ماه : 227
بازدید کل : 89625
تعداد مطالب : 49
تعداد نظرات : 81
تعداد آنلاین : 1



مرد نابینا

روزی مرد کوری روی پله های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود. روی تابلو نوشته بود: من کور هستم لطفا کمک کنید. روزنامه نگارخلاقی از کنار او میگذشت نگاهی به او انداخت فقط چند سکه در داخل کلاه بود. او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی او را برداشت آن را برگرداند و اعلان دیگری روی آن نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و آنجا را ترک کرد.
عصر آنروز روزنامه نگار به آن محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است. مرد کور از صدای قدمهای او، خبرنگار را شناخت و خواست اگر او همان کسی است که آن تابلو را نوشته بگوید، که بر روی آن چه نوشته است؟ روزنامه نگار جواب داد: چیز خاص و مهمی نبود، من فقط نوشته شما را به شکل دیگری نوشتم و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد.
مرد کور هیچوقت ندانست که او چه نوشته است، ولی روی تابلوی او نوشته شده بود: امروز بهار است، ولی من نمیتوانم آنرا ببینم.



نظرات شما عزیزان:

u know me...
ساعت14:12---6 بهمن 1389
salang-salang

che gashan boooood.....
پاسخ:ey jaaaaaaaaaaaaaaaaaan !! qorboonet ! :X


mohammad
ساعت0:39---5 بهمن 1389
سلام.مطالب زیبایی تو وبلاگته.موفق باشی.به منم سر بزن

fah
ساعت23:46---4 بهمن 1389
Wow!kheyli ghashang bood...upam ye sari bem bezan plzپاسخ:حتما دوست عزيز بهت سر مي زنم !

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

نويسنده: aloneguy تاريخ: دو شنبه 4 بهمن 1389برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

چه شقایق باشد چه لبخند گل یاس زندگی باید كرد،دنیا پابرجاست(مرد تنها)

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

 


aloneguy.LoxBlog.Com | Template By: Alireza